موسیقی آفریقا
|
موسيقي آفريقايي، مخصوصاً موسيقي سنتي سياهان آفريقا را در خارج از آفريقا، كمتر ميشناسند. براي غير آفريقاييها، اين موسيقي، عجيب، دشوار و بدون جذابيت است و در نتيجه زحمت گوش دادن به آن را به خود نميدهند. هم موسيقي آفريقايي و هم موسيقي غير آفريقايي زادة خلاقيت بشرند و در نتيجه عناصر يكساني چون گام و فاصله و لحن و ملودي و امثال هم را در خود دارند. موسيقي تقريباً در همه كشورها، نقش يكساني را بازي ميكند و در قالب ترانهها، لالاييها، ترانههاي رزمي، موسيقي ديني و امثال آن ارائه ميگردند. در مجموع، در آفريقا هم سازهايي شبيه به اروپا، از جمله سازهاي زهي، بادي و كوبهاي، وجود دارند. در آفريقا بين انسان و هنر، پيوند عميقي وجود دارد. هنر در آفريقا، بالاترين نقش را در برقراري ارتباط بين انسانها ايفا ميكند. شايد به همين دليل است كه در بعضي از زبانهاي آفريقاي سياه، براي تعريف موسيقي، فعل دقيقي وجود ندارد. اين هنر به قدري در انسان آفريقايي نهادينه و موروثي است كه شايد ضرورتي براي نامگذاري آن وجود نداشته است. طبل در جامعه آفريقايي به قدري مهم است كه گاهي آن را با يك مرد برابر ميگيرند، از همين رو زنان بايد همان احترامي را كه به طور سنّتي براي مردشان قائل ميشوند، براي طبل هم قائل شوند. در بعضي از كشورهاي آفريقايي، زنان حتي اجازه ندارند تحت هيچ شرايطي به طبل دست بزنند، هر چند اسلام بسياري از تبعيضهايي را كه عليه زنان وجود داشته، در آفريقا از بين برده است. موسيقي آفريقايي عموماً با هنر ديگري چون شعر يا رقص درآميخته و به صورت مهمترين عنصر بياني روحيه و احساسات سياهان درآمده است. به اين ترتيب، دور از ذهن نيست اگر آفريقاييها اصولاً موسيقيدان باشند. در بعضي از كشورهاي آفريقايي، موسيقي عنصري پويا و نيروي پيشبرنده حيات اجتماعي است. در برخي ديگر، موسيقي كم و بيش شغلي نيمه حرفهاي است كه همه كس نميتواند آن را خلق و اجرا كند و بايد گروههايي در اين زمينه، فعاليت كنند. اين گروهها نيمي از سال را به موسيقي ميپردازند و معاش خود را از اين طريق به دست ميآورند و نيم ديگر سال را به كار ديگري ميپردازند. در بسياري از جوامع آفريقايي، حق نواختن بعضي از سازها يا شركت در مراسم آييني به همه كس داده نميشود و در انحصار موسيقيدانهاي حرفهاي است.
نوازندگان اروپايي در هر حال نسبت به گريوتها وضعيت بهتري دارند، زيرا مردم به آنها توهين نميكنند. موسيقي آفريقا، تأثير انقلابي را كه در حال حاضر همه قاره آفريقا را در خود گرفته است، به خوبي نشان ميدهد. موسيقي در جوامع سنّتي غالباً كاري به برآوردن نيازهاي زندگي مدرن ندارد. به عبارت ديگر، در دنياي مدرن، رقابت فوقالعاده بالاست و موسيقي به عنوان يك حرفه، نميتواند فرصت چنداني را براي اهل موسيقي فراهم آورد. در بعضي از جوامع، اصولاً موسيقي، شغل تلقي نميشود و به همين دليل، دچار محدوديتهاي بيشتري هم ميشود. با توجه به وضعيت دنياي معاصر، موسيقي سنتي در تمام دنيا رو به زوال است، مگر اينكه آينده موسيقيدانها تضمين شود. اين مسئله، بهويژه در موسيقي آفريقا كه در آن موسيقي شكل مكتوب ندارد و سينه به سينه منتقل ميشود، به شكل بارزتري مشاهده ميگردد.اين سخن بدين معني نيست كه موسيقي سنتي آفريقا را بايد از تأثير موسيقيهاي كشورهاي ديگر حفظ كرد. هنرمندان اصيل با اختلاط با فرهنگهاي ديگر، ميتوانند هنر متعاليتر، غنيتر و گستردهتري را ارائه كنند. سازها و سبكها: سازهايي كه در اغلب كشورهاي آفريقايي وجود دارند، بسيار شبيه سازهاي ساير كشورها هستند در هر حال، فرهنگ هر كشور و ناحيهاي، بر شكل و نحوه نواختن سازها تأثير ميگذارد. براي مثال در مناطق جنگلي آفريقاي غربي، طبل بيشتر از مناطق بيدرخت ساوانا در آفريقاي جنوبي محبوبيت دارد. سازهاي موسيقايي، پيوند نزديك بين مجسمهسازي و موسيقي را نشان ميدهند. منطقه خوئي ـ سان (Khoi – San) در جنوب آفريقا، فرهنگ سادهاي دارد كه منحصراً مبتني بر نمادهاي گردآوري غذاست. مردم سواحل شمال غربي گله ندارند و به خاطر ساختار سياسي پيچيدهاي كه در اثر حاكميت اروپاييها پيدا كردهاند، بيشتر به نظامهاي پادشاهي قدرتمند متكي بودهاند. سواحل غربي آفريقا، يعني سرزمين بين سرزمين خوئي ـ سان و بخش شمال غربي، فرهنگي متشكل از شرق آفريقا و شمال غربي آفريقا دارند. تعدادي از قبايل پيگمي (Pygmy) هنوز در انزواي نسبي و در جنگلها زندگي ميكنند. بخش شمالي قاره تا حد زيادي تحت تأثير فرهنگي موسيقايي اسلامي است. |
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.