کنسرتو

کنسرتو

چند گونه کنسرتو وجود دارد: کنسرتو وکال، کنسرتو گروسو و کنسرتو برای سولیست، دو گونه آخر به موسیقی سازی تعلق دارند.

کنسرتو وکال: این نوع موسیقی کنسرتو داکیزا نامیده می شود و متعلق به پایان قرن 16 است و آثار گابریلی نمونه بارز آن می باشد. این فرم، اثری آوازی است با روحیه مذهبی، با همراهی ساز. و در نهایت، نوعی کانتات.

واژه کنسرتو از ایده مبارزه چند صدا یا چند ساز گرفته شده است. کنسرتو آواز مجلسی در نیمه اول قرن 17 پیدا شد و اهمیت زیادی در این زمان پیدا کرد، این فرم هم به کانتات مربوط می شود. کنسرتو گروسو: این هم نوعی کنسرتوی مجلسی” کنسرتو دا کامرا” است تا یک کنسرتوی کلیسایی که تنها از روی کاراکترش  می توان در مورد آن تصمیم گرفت. در این فرم سازها بین خودشان مبارزه ای انجام می دهند، ارکستر به دو گروه تقسیم می شود. گروه سولیست ها یا “کنسرتینو” از یک طرف و ” رپینو” یا ” گروسو” یا به عبارت دیگر باقی ارکستر از طرف دیگر. عنوان کنسرتو گروسو از همین جاست.

این فرم برای نخستین بار در سال 1674 در آثار اشملتزر، آهنگساز آلمانی ظاهر شد، ولی ایتالیایی ها، به خصوص کورلی، آن را سازماندهی کرد و گسترش لازم را به آن داد. معهذا مدل کنسرتو گروسوی براندنبورگ اثر ی.س.باخ، در دوره بعد، کنسرتو گروسو تحت الشعاع سنفونی کنسرتانت قرار گرفت و فراموش شد. کنسرتو برای سولیست: کنسرتو برای سولیست در آغاز قرن 18 در آثار تورلی ظاهر شد. وی بر خلاف آنچه در کنسرتو گروسو معمول بود به جای چند نفر سولیست تنها یک نفر را به عنوان تکنواز جایگزین کرد و کار او با نام “کنسرت با تمام ارکستر” شناخته شد. ویوالدی و هندل این فرم را گسترش دادند. ی.س. باخ اولین کنسرتوهای کلاویه را نوشت. سپس دوران حکمراني سنفوني فرا رسيد به این ترتیب، کنسرتو ابعادی بسیار بزرگ یافت. ارکستر که وظیفه همراهی را داشت اهمیت بیشتری پیدا کرد، در حالی که بخشی که به تکنواز واگذار می شد به خصوص از زمان پاگانی نی و لیست، هر چه بیشتر به تکنیک و استادی در نوازندگی توجه داشت. رپر توار کنسرتو برای سولیست بسیار درخشان است. تقریبا تمامی استادان گذشته و حال از ویوالدی تا دلا پیکولا در این زمینه اثری نوشته اند. برای سازها کنسرتو نوشته شده است.

ساختار- کنسرتو دارای ساختمان خاصی نیست، در جایی که به عنوان کانتات مشخص می شود، کنسرتو وکال فرمش را از کانتات می گیرد. کنسرتو گروسو ترتیب خود را از سونات ما قبل کلاسیک می گیرد، که با استفاده از تعداد ساز های بیشتری، غنی تر از سونات می شود، و تناوب رپرینو و کنسرتینو، امکان بهره برداری از عوامل تغییر یابنده ای را به آن می دهد که در طول موومان معرفی می شوند. به همین دلیل، کنسرتو گروسو ابعاد بزرگتری به خود می گیرد. همین طور است کنسرتو برای سولیست، که ابتدا دارای یک تم بود و به پیروی از سونات و سمفونی، تم دومی را هم قبول کرد. اکسپوزیسیون در آن، بعد از یک پیش اکسپوزیسیون می آید. قبل از آن که تم ها را تک نواز معرفی کند، ارکستر آنها را در پیش اکسپوزیسیون معرفی می کند. دولوپمان در بیشتر اوقات بهانه ای است برای نشان دادن مهارت سولیست که در آن تناوب ” عبارت آهنگین” و  ” تکنیکی” اغلب آن را به یک رفتار قرار دادی تبدیل می کند. کنسرتو معمولا سه موومان دارد که هر یک، بنا به قرار داد، روی یک کادانس یا نقطه ارگ توقف می کند که مجالی برای تکنواز است تا بدون همراهی ارکستر مهارت خود را در بداهه نوازی روی تم های اصلی کنسرتو نشان دهد. بعد از اتمام کار تکنواز، ارکستر تم اصلی را به شیوه کودا می نوازد و به موومان خاتمه داده می شود.

تا قرن 18، معمول بر آن بود که کادانس بداهه سرایی شود ولی گاهی تکنواران سوء استفاده کرده و از مصنف می خواستند تا قسمت دوبل را برای آنها بنویسد. از زمان بتهوون به بعد، توجه به این قسمت را به طور کامل مصنف کنسرتو یا مصنف دیگری بنویسد. البته این نکته گفته شود که ی.س. باخ در کنسرتوی شماره 5 براندنبورگ نوشتن بخش کادانس را در دورانی قبل از این زمان انجام داده بود.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید